تلسکوپ مسيه چه بوده است؟


 






 

مسيه با چه تلکسوپي فهرست اجرام غير ستاره اي را تهيه کرد؟
 

امروزه کمتر منجم آماتوري را مي توان يافت که با فهرست مسيه آشنايي نداشته باشد. «شارل مسيه» در بيست و ششم جون سال 1730 ميلادي در خانواده اي ثروتمند در روستاي کوچکي در کشور فرانسه امروزي ديده به جهان گشود. وي يکي از برترين کاشفان دنباله دار در زمان خود به شمار مي رفت. اما امروزه به سبب فهرستي که از برخي اجرام بر جاي گذاشته، مورد توجه بسياري قرار گرفته است.
از آنجايي که تشخيص دنباله دارها درون تلسکوپي از ساير اجراي ژرف آسمان کار سختي است، مسيه براي اين که اجرام ژرفاي آسماني را با دنباله دار اشتباه نکند، فهرستي از 110 جرم آسماني تهيه کرد که اين فهرست امروزه در ميان منجمان آماتور بسيار متداول است و بسياري از علاقه مندان به رصد اعماق آسمان، اجرام مسيه را بهترين گزينه براي شروع کار مي دانند.
امروزه مسابقات بسياري با عنوان «ماراتن مسيه» برگزاي مي شود که در آن ها تعدادي از علاقه مندان به رصد اجرام ژرفاي آسمان به رقابت مي پردازند و افرادي که بتوانند در يک شب اجرام بيشتري را رصد کنند برنده ي اين مسابقه اعلام خواهند شد. در ماراتن هاي مسيه، ابزارهاي رصدي مختلفي وجود دارد و رصدگران با تلسکوپ و دوربين هاي دو چشمي مختلف به شکار اين اجرام مي پردازند.
اما آيا تا به حال به اين موضوع فکر کرده ايد که شارل مسيه، خود از چه تلسکوپ يا تلسکوپ هايي براي پيمايش آسمان استفاده مي کرده است؟
در حقيقت پاسخ دادن به اين سوال کار آساني نيست؛ آن هم به سه علت: علت اول اين است که تقريباً هيچ منبع موثق و قابل اعتمادي در اين باره وجود ندارد و تلسکوپ هاي مسيه تقريباً در هيچ مدرک قابل اعتمادي ثبت نشده اند. علت دوم نيز مربوط به طيف وسيع تلکسوپ هاي مسيه است! تقريباً مي توان مطمئن بود که شارل مسيه دست کم از پنج تلسکوپ استفاده مي کرده است. علت سوم نيز دسترسي تدريجي به عدسي هاي آکروماتيک بود که تأثير چشمگيري بر کيفيت ابزارهاي رصدي داشت و زمان ارايه شدن عدسي هاي آکروماتيک درست بر زمان فهرست کردن اجرام مسيه منطبق است. به همين سبب نمي توان با قطعيت گفت که مسيه از تلسکوپ هاي آکروماتيک استفاده مي کرد يا خير؟

در قرن هفدهم ميلادي، تلسکوپ هايي که در آن ها از عدسي هاي کروماتيک استفاده شده بود(تلسکوپ هايي که خطاي رنگي آنها تصحيح نشده بود) کاملاً متداول بودند. اين تلسکوپ ها از يک عدسي شيئي منفرد و يک عدسي چشمي، متشکل از دو عدسي ساخته مي شدند. ساختار اين نوع تلسکوپ ها به همت کريستن هويگنس بهينه سازي شد. براي کاهش خطاي رنگي، فاصله کانوني تلسکوپ ها بسيار بلند ساخته مي شدند. مثلا، تلسکوپي با قطر دهانه 7 سانتي متر به فاصله کانوني اي در حدود 8 متر نياز دارد!
فاصله کانوني زياد، باعث مي شد طول لوله تلسکوپ ها بسيار بلند شود. پس تلسکوپ ها به ناچار از دوقسمت قابل جابه جايي ساخته مي شدند که هرکدام از اين دو بخش بر روي يک تکيه گاه عصا مانند قرار مي گرفتند. در تلسکوپ هاي بسيار بلند اين دو قطعه فقط به وسيله يک طناب در يک راستا قرار مي گرفتند.
عدسي شيئي بر روي پايه اي بلند و شبيه به دکل و يا يک نردبان، که ارتفاع آن متغير بود قرار مي گرفت و عدسي چشمي نيز بر روي يک پايه کوتاه تر، در جايي که ناظر قرار داشت، ثابت مي شد.
درآن زمان، پايه هاي استوايي هنوز شناخته نشده بود. همچنين ساخت لوله براي اين تلسکوپ هاي طويل بسيار هزينه بر و سنگين مي شد. فاصله کانوني زياد باعث مي شد بزرگ نمايي حاصل شده، بيش از صد برابر و در نتيجه ميدان ديد حاصل بسيار کوچک باشد.
حتي تصور سختي هاي رصد با تلسکوپ هاي آن دوره نيز دشوار است. در ابتدا جسم بايد در راستاي پايه دکل مانند قرار مي گرفت، سپس به آهستگي محل و راستاي پايه عدسي چشمي تغيير داده مي شد تا هر دو عدسي در يک راستا و به سمت جسم مورد نظر قرار بگيرند. کاملاً واضح است که تعقيب کردن اجرام آسماني با تلسکوپي که چنين ساختاري دارد، بسيار طاقت فرساست. مشکلات ديگري که در تعقيب کردن اجرام وجود داشت فقط به ساختار تلسکوپ ختم نمي شد، بلکه بزرگ نمايي زياد و ميدان ديد بسيار محدود باعث مي شد که جسم بسيار سريع از ديد رصدگر خارج مي شود.
علي رغم اين وضع نامساعد تمام اکتشافات رصدي بزرگ بين سال هاي 1650 تا 1730 ميلادي به وسيله نوعي از تلسکوپ هاي کروماتيک انجام مي گرفت و نقشه سراسري ماه نيز به کمک همين تلسکوپ ها تهيه شد! مي توانيم تا حدي مطمئن باشيم که تلسکوپ هايي که مسيه معمولاً از آنها استفاده مي کرده است، داراي فاصله کانوني 30 سانتي متر تا 9 متر بوده اند و بزرگ نمايي هاي آنها در حدود 60 تا 140 برابر بوده است!
مسيه به تلسکوپ هاي کوچک، که فاصله کانوني آنها کمتر از يک متر بود، بسيار توجه داشت و از آنها استفاده مي کرد. علت تمايل مسيه به استفاده از تلسکوپ هاي کوچک اين بود که اين تلسکوپ ها داراي لوله بوده اند و از ورود نورهاي مزاحم محيط به درون تلسکوپ جلوگيري مي کردند. همچنين کار با تلسکوپ هاي داري لوله بسيار ساده تر انجام مي شد.
همان طور که گفته شد اظهار نظر دقيق درباره تلسکوپ هاي مسيه بسيار دشوار است اما با توجه به اسناد تاريخي و دانشمندان هم دوره او مي توان برخي از تلسکوپ هايي که متعلق به مسيه بوده يا مسيه در فاصه سال هاي 1765 تا 1769 ميلادي از آنها استفاده مي کرده را چنين معرفي کرد:
•شکستي معمولي با فاصله کانوني 7/6 متر و بزرگ نمايي 138 برابر
•شکستي آکروماتيک با فاصله کانوني3/2 متر و بزرگ نمايي 120 برابر
•شکستي آکروماتيک با فاصله کانوني 0/99 متر و بزرگ نمايي 120 برابر
•شکستي معمولي با فاصله کانوني 7 متر و بزرگ نمايي 102 برابر
•شکستي معمولي با فاصله کانوني 9 متر و بزرگ نمايي 117 برابر
•بازتابي گريگوري با فاصله ي کانوني 1/8 متر و بزرگ نمايي 110 برابر
•بازتابي گريگوري با قطر دهانه 6 اينچ، فاصله کانوني 9 متر و بزرگ نمايي 104 برابر
•بازتابي نيوتني با فاصله کانوني 1/4 متر و بزرگ نمايي 60 برابر
•شکستي با قطر دهانه 3 اينچ، فاصله کانوني 0/3 متر و بزرگ نمايي 44 برابر
•شکستي با فاصله کانوني 5/8 متر و بزرگ نمايي 76 برابر

از آنجايي که همراه هر تلسکوپ بزرگ نمايي خاصي ذکر شده به نظر مي رسد که در زمان مسيه هنوز چشمي هاي قابل تعويض باب نشده بوده اند. با وجودي که احتمالاً برخي از تلسکوپ هاي او قطر دهانه اي حدود 7/5 تا 8 اينچ داشته اند، توان گرد آوري نورشان کم بوده زيرا آينه هاي آن ها از نوعي فلز ساخته مي شدند (آينه هاي شيشه اي در دهه 1850 ميلادي باب شد).
موضوع ديگري که بسيار اهميت دارد تصور غلطي است که درباره آسماني شکل گرفته که مسيه رصدهاي خود را در آن انجام مي داده است. شايد بسياري از افراد تصور کنند که مسيه در آسماني صاف و بدون آلودگي نوري به رصد مي پرداخته است اما بايد گفت که در آن زمان، پاريس پر جمعيت ترين شهر دنيا به شمار مي رفته و آلودگي هاي صنعتي آن بسيار شديدتر و بدتر از امروز بوده است به همين سبب رصد اجرام آسماني در آن زمان به مراتب سخت تر ازامروز بود.
در پايان اميدوارم اگر مي توانيم با تلسکوپ هاي خود، که از نظر کيفيت حتي با تلسکوپ مسيه قابل مقايسه نيست، تمام اجرام مسيه را پيدا کنيم و به اين موضوع فکر کنيم که اگر مسيه تلسکوپ ما را داشت چه کاري انجام مي داد؟!
منبع: نجوم، شماره 203.